معنی از انواع جنون
حل جدول
عربی به فارسی
دیوانگی , جنون , حماقت
فارسی به عربی
جنون
فرهنگ عمید
دیوانگی،
[مجاز] شیفتگی، شیدایی،
* جنون ادواری: (پزشکی) حالت دیوانگی که گاهگاه در انسان بروز میکند،
* جنون اطباقی: (پزشکی) حالت دیوانگی همیشگی،
* جنون اعداد: (پزشکی) نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا میکند و دائم میخواهد اشیا را بشمارد،
* جنون پیری: (پزشکی) بیماری روانی که بعد از شصتسالگی عارض میشود و بیمار دچار بیخوابی و بیاشتهایی و ضعف حافظه و شدت عناد و بیتوجهی به وظایف اخلاقی میشود،
* جنون جوانی: (پزشکی) بیماری روانی که بین پانزده تا سیسالگی عارض میشود و بیمار حالت بیخودی و بهتزدگی و گرفتگی و آشفتگی و رفتار ابلهانه پیدا میکند، شیزوفرِنی، اسکیزوفرِنی،
فرهنگ معین
مترادف و متضاد زبان فارسی
دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقلباختگی،
(متضاد) عقل
فرهنگ فارسی هوشیار
دیوانگی، زایل شدن عقل
فارسی به ایتالیایی
لغت نامه دهخدا
انواع. [اَن ْ] (ع اِ) ج ِ نوع. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (دهار) (المنجد). گونه ها و جنسها و نوعها و جنس های گوناگون و اقسام. (آنندراج) (ناظم الاطباء): فی الجمله به انواع عقوبت گرفتار بودم. (گلستان).
هم ز انواع اوانی بی عدد
کانچنان در بزم شاهنشه سزد.
مولوی.
از بزرگان هنر در همه انواع منم
گرچه امروز مرا نام ز جمع شعر است.
مسعودسعد.
گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش
آه از این لطف به انواع عتاب آلوده.
حافظ.
|| (اصطلاح منطقی) ج ِ نوع در برابر جنس و فصل. رجوع به نوع در همین لغت نامه شود.
فرهنگ فارسی آزاد
ضَرْبِی از جنون یا ضربی از اوهام: نوعی از جنون- نوعی از اوهام و خیالات،
معادل ابجد
245